کودکی خفته، بر روی شانه ام
آنها که در اطراف مایند، دریا را لعن و نفرین میکنند
مادری نگران آکنده از ترس و هراس
چه کسی میتونه اونو مقصر بدونه، یا منو مقصر بدونه؟
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه، اینها میگذره
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه
با وزش باد، سردتر میشه
وقتی به قایق های اندوهگین برخورد میکنه، ما در حال گریزیم
چشمان بیمناک، جستجو در تاریکی
با بر آمدن آب و مد دریا
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه، اینها میگذره
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه
دریای ترس و واهمه و نگرانی
در کشور ما، فقط اشک و زاری
اگه خواست تو باشه، اینها میگذره
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه، اینها میگذره
انشاالله، انشاالله
اگه خواست تو باشه