Gimme! Gimme! Gimme! [A Man After Midnight] [Persian translation]

ساعت دوازده و نیمه

و من تنها در آپارتمانم در حال تماشای شوی تلویزیونی دیر هنگام هستم

چقدر از گذراندن شب در تنهایی منزجرم

بادهای پائیزی

در بیرون پنجره در حال وزش هستند در حالیکه نگاهم به اطراف اتاق است

و دیدن فضای غم آلود مرا بکلی افسرده میسازد

هیچ موجودی در بیرون نیست

هیچکس صدای خواست مرا نمیشنود

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

آیا برای دور کردن سایه ها کسی مرا یاری نمیکند

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

مرا از میان تاریکی به طلوع روشنایی در روز ببر

ستارگان سینما

انتهای رنگین کمان را با اقبال برنده شدن پیدا میکنند

دنیای آنها تفاوت زیادی با دنیایی که من در آن زندگی میکنم دارد

خسته از تلویزیون

پنجره را باز کرده و به تاریکی شب

زل میزنم

ولی آنجا چیزی دیده نمی شود

هیچکس قابل رویت نیست

حتی یک موجود زنده در بیرون و آنجا یافت نمیشود

هیچکس صدای خواست مرا نمیشنود

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

آیا برای دور کردن سایه ها کسی مرا یاری نمیکند

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

مرا از میان تاریکی به طلوع روشنایی در روز ببر

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

حتی یک موجود زنده در بیرون و آنجا یافت نمیشود

هیچکس صدای خواست مرا نمیشنود

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

آیا برای دور کردن سایه ها کسی مرا یاری نمیکند

بده بمن، بده بمن، بده بمن، مردی ورای نیمه شب

مرا از میان تاریکی به طلوع روشنایی در روز ببر