Sailing Away [Persian translation]

بر کناره آب منتظرم

دارم عبور کشنی هایی که به سمت دیوار بندر می رن رو تماشا میکنم

من فقط یه پسربچه بودم، من فقط یه پسر بچه بودم

که رویای دنیای بزرگ رو میدیدم، رویای دنیای بزرگ رو در سر داشتم

همینطور دورشدن کشتی هارو نگاه میکردم

و اسم جاهایی که روی کشتیها بود و من تاحالا بهشون سفر نکرده بودم رو میخوندم

به دریا خیره شده بودم، به دریا زل زده بودم

رویای دنیای بزرگ رو میدیدم، رویای دنیای بزرگ رو در سر داشتم

اووووووووووه

اووووه

آرزو میکردم که کاش من هم سوار قایقی در حال دور شدن بودم، در حال دور شدن

در حال دورشدن باقایق، امشب با تو، امشب با تو

پا به خیابان دیگری گذاشتم

زیر نور چراغ های قرمز، به امتداد سایه ها نگاه میکنم

به دخترها نگاه میکنم، به حرفهای دخترها گوش میدم

آرزوی دنیای جدیدی رو در سر داشتم، رویای دنیای جدیدی رو در سر میپروروندم

اوووه

اووه

آرزو میکردم در حال دور شدن با قایقی بودم، در حال دور شدن با قایقی بودم

در حال دور شدن با قایق، در آغوش تو امشب

در آغوش تو امشب

آرزو میکردم در حال دور شدن در قایقی بودم، در حال دور شدن با قایقی بودم،

در حال دور شدن با قایق، با تو همین الان، همین لحظه با تو