Photograph [Persian translation]

عشق میتونه اذیت کنه، بعضی اوقات میتونه اذیت کنه

اما این تنها چیزیه که من بلدم

وقتی که سخت میشه، میدونی که بعضی اوقات میتونه سخت بشه

اون تنها چیزیه که باعث میشه احساس کنیم زنده ایم

ما این عشق رو توی یه عکس نگه میداریم

ما این خاطرات رو برای خودمون ساخنتیم

جایی که چشم هامون هیچ موقع بسته نمیشن

قلب هامون هیچ موقع شکسته نمیشن

و زمان همیشه ثابته، همونجوری

پس تو میتونی منو نگه داری

توی جیب جین پاره پوره ت

منو نگه داری تا زمانی که چشم هامون دوباره همدیگرو ببینن

تو هرگز تنها نخواهی بود، برای من صبر کن تا به خونه برگردم

عشق ورزیدن میتونه درمان کنه، عشق ورزیدن میتونه روحت رو التیام ببخشه

و اون تنها چیزیه که من میدونم

قسم میخورم که آسون تر میشه، اینو یادت باشه با هر تیکه ی وجودت

و اون تنها چیزیه که ما میتونیم با خودمون ببریم وقتی که میمیریم

ما این عشق رو توی یه عکس نگه میداریم

ما این خاطرات رو برای خودمون ساخنتیم

جایی که چشم هامون هیچ موقع بسته نمیشن

قلب هامون هیچ موقع شکسته نمیشن

و زمان همیشه ثابته، همونجوری

پس تو میتونی منو نگه داری

توی جیب جین پاره پوره ت

منو نگه داری تا زمانی که چشم هامون دوباره همدیگرو ببینن

تو هرگز تنها نخواهی بود

و اگر تو آزارم بدی

اشکال نداره عزیزم، این فقط کلمات هستند که جاری میشوند

توی این عکس ها تو فقط منو بغل میکنی

و من هیجوقت رهایت نمیکنم

برای من صبر کن تا به خانه برگزدم

برای من صبر کن تا به خانه برگردم

برای من صبر کن تا به خانه برگردم

تو میتونی منو نگه داری

توی گردنبندی که وقتی شونزده ساله بودی خریدی

کنار قلبت جایی که باید آنجا باشم

منو در اعماق روحت نگه دار

و اگر آزارم بدی

اشکالی نداره عزیزم، این فقط کلمات هستند که جاری میشوند

توی این صفحه ها او فقط متو بغل میکنی

ومن هرگز رهایت نمیکنم

وقتی که میرم، به خاطرم میسپرم که چطوری مرا بوسیدی

زیر چراغ های حیابون ششم

شنیدن زمزمه کردنت توی تلفن

برای من صبر کن تا به خانه برگردم