سلام ای اندوه شیرین
میدونم قراره مرگ من ب دست تو رقم بخوره
احساسی شبیه صبح بعد از اکستازی دارم
دارم توی ی دریای بی پایان غرق میشم
سلام یار قدیمی
اینجا دردی هس ک تمومی نداره
بنابراین من دارم همه سعی خودمو میکنم
ک مطمئن بشم هرگز دوباره عاشق نمیشم
آرزو میکنم کاش هیچ وقت نمیدونستم
همه کسایی ک شکست عشقی خوردن کجا میرن
آرزو میکنم کاش قلبم از جنس سنگ بود
آره اگه ضدگلوله بودم
دوست داشتم سیاه و کبود ببینمت
اگه مث جواهر سخت بودم
اگه قلبی از الماس داشتم
اوه اوه
تمام عشقم رو ب تو میسپردم
اگه شکستنی نبودم
اگه قلبی از الماس داشتم
اوه اوه
تمام عشقم رو ب تو میسپردم
اگه شکستنی نبودم
صاف میرفتم تو صورت گلوله
مث لاله خم میشدم
با چشم های کبود، احمقانه
بی تفاوت نسبت ب کبودی ها
ب سمت آتیش
از میون سیم ها
همه چیزمو بهت میسپردم
اگه قلبی از الماس داشتم
صاف میرفتم تو دل خنجر
قوانین طبیعت تغییر نمیکنن
الماس خراش برنمیداره
زیبا و خرد شده
ب سمت زهر
برای تو ی اقیانوس گریه میکردم
همه چیزمو بهت میسپردم
خداحافظ ای بسیار طولانی
نمیدونم درسته یا غلط
آیا دارم بیخیال چیزی میشم ک متعلق بهش هستم؟
چون تو هر ایستگاه دارن ترانه ما رو پخش میکنن
خداحافظ عشق من
تو همه اجزایی بودی ک رویاهام ازش ساخته شده بود
تو پرنس میشدی و من کبوتر گریان
تنها اگه شکستنی نبودم
آرزو میکنم کاش هیچ وقت نمیدونستم
همه کسایی ک شکست عشقی خوردن کجا میرن
آرزو میکنم کاش قلبم از جنس سنگ بود
آره اگه ضدگلوله بودم
دوست داشتم سیاه و کبود ببینمت
اگه مث جواهر سخت بودم
اگه قلبی از الماس داشتم
اوه اوه
تمام عشقم رو ب تو میسپردم
اگه شکستنی نبودم
اگه قلبی از الماس داشتم
اوه اوه
تمام عشقم رو ب تو میسپردم
اگه شکستنی نبودم
صاف میرفتم تو صورت گلوله
مث لاله خم میشدم
با چشم های کبود، احمقانه
بی تفاوت نسبت ب کبودی ها
ب سمت آتیش
از میون سیم ها
همه چیزمو بهت میسپردم
اگه قلبی از الماس داشتم
صاف میرفتم تو دل خنجر
قوانین طبیعت تغییر نمیکنن
الماس خراش برنمیداره
زیبا و خرد شده
ب سمت زهر
برای تو ی اقیانوس گریه میکردم
همه چیزمو بهت میسپردم
اگه قلبی از الماس داشتم