Parler à mon père [Persian translation]

میخواهم زمان را فراموش کنم

برای یک نفس ، برای یک لحظه

لحظه بعد از مسابقه

و از جایی که قلبم را فشار می دهد

میخواهم رد پایم را دوباره پیدا کنم

زندگی من کجاست ؟ جای من کجاست؟

و گذشته را مانند طلا نگه دارم

در گرمای باغ مخفی ام

میخواهم از اقیانوس عبور کنم ، پرواز مرغان دریایی را دنبال کنم

فکر می کنم همه اینها و ناشناخته ها را دیده ام

میخواهم ماه را پایین بیاورم، میخواهم زمین را نگه دارم

اما اول میخواهم با پدرم صحبت کنم

با پدرم صحبت کنم

میخواهم یک قایق انتخاب کنم

نه بزرگترین یا بهترینش را

آن را با خیالم پر میکنم

و عطر سفرهایم

میخواهم آرام بنشینم

خاطرات قدیمی ام را پیدا کنم

صدای کسانی که به من آموزش دادند

زیرا رویا را کسی منع نکرده

میخواهم رنگ پیدا کتم ، نقاشی ایی که در دلم دارم

از این تزئین نورانی ، خودم را میبینم و به خودم اطمینان پیدا می کنم

میخواهم ماه را پایین بیاورم، میخواهم زمین را نگه دارم

اما اول میخواهم با پدرم صحبت کنم

با پدرم صحبت کنم

میخواهم زمان را فراموش کنم

برای یک نفس ، برای یک لحظه

لحظه بعد از مسابقه

و از جایی که قلبم را فشار می دهد

میخواهم رد پایم را دوباره پیدا کنم

زندگی من کجاست ؟ جای من کجاست؟

و گذشته را مانند طلا نگه دارم

در گرمای باغ مخفی ام

میخواهم کنار تو باشم

میخواهم با تو در رویا باشم

همیشه به دنبال دست یافتنی ها هستم

همیشه انتظار غیر ممکن ها را دارم

میخواهم ماه را پایین بیاورم

چرا زمین را نداشته باشم؟

اما اول میخواهم با پدرم صحبت کنم

با پدرم صحبت کنم

میخواهم با پدرم صحبت کنم

با پدرم صحبت کنم