아파 [It Hurts [Slow]] [apa] [Persian translation]

کفش هایی کحه بهت دادم رو پوشیدی و باهاش(با اون دختر) تو خیابون قدم میزنی

و جوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده اونو میبوسی

عطری که من بهت دادم رو میزنی و اونو در آغوش میگیری

و احتمالا همون قول هایی رو بهش میدی که به من میدادی

فکر میکنم دیگه خیلی دیر شده,عشق ما به آخر رسیده؟

لطفا یه چیزی بهم بگو اوه

ما واقعا همدیگه رو دوست داشتیم,نمیشه عشقمون رو برگردونیم؟

امشب قلبم خیلی درد میکنه

احساساتت عوض شدن؟ دیگه واقعا من جایی تو قلبت ندارم؟

من وقتی به تو فکر میکنم,قلبم درد میگیره,خیلی درد میگیره

جوری به اشک هام نگاه میکنی که انگار چیزی نیستن

و راحت به حرف هات ادامه میدی

بدون هیچ وابستگی و پشیمونی با گستاخی

میگی که نمیتونی بگی هیچ اتفاقی نیفتاده

فکر میکنم دیگه خیلی دیر شده,عشق ما به آخر رسیده؟

حتی اگه به دروغ هم شده بگو که اینطور نیست

اینطوری حالم بهتر میشه,حتی اگه نمیتونیم دوباره همدیگه رو ببینیم

امشب قلبم خیلی درد میکنه

احساساتت عوض شدن؟ دیگه واقعا من جایی تو قلبت ندارم؟

من وقتی به تو فکر میکنم,قلبم درد میگیره,خیلی درد میگیره

تو دیگه اون کسی که قبلا بودی نیستی

تو نسبت به اون موقعی که من عاشقت بودم,خیلی عوض شدی

من با گریه به تویی که داری دورتر میشی نگاه میکنم

به هیچ عنوان نمیتونم تشخیصت بدم

تو دیگه مال من نیستی

تو باید عوض میشدی؟ نمیتونی برگردی؟

واقعا باید عوض میشدی؟ نمیتونی برگردی؟

تو باید عوض میشدی؟ نمیتونی برگردی؟

چرا باید عوض بشی؟ دیگه نمیتونی عاشق من باشی؟

آه این پایان ماست؟

دیگه من جایی تو قلب تو ندارم؟

من وقتی به تو,به تو فکر میکنم

من وقتی به تو فکر میکنم,قلبم درد میگیره,خیلی درد میگیره

خیلی درد میگیره,درد میگیره