Faint [Persian translation]

این منم، یه کمی تنها

یه کمی نادیده گرفته شده

مشتی از شکایات

اما من نمیتونم به حقیقت کمک کنم

که همه میتونن زخم ها رو ببینن

این منم، چیزی که من میخوام تو بخوای

چیزی که من میخوام تو احساس کنی

ولی به نظر میاد مهم نیست من چی کار می کنم

من نمیتونم تو رو قانع کنم

که باور کنی این واقعیه

پس من، بیخیال نگاه کردنت شدم

پشتت رو مثله همیشه به من کن

صورتت رو بر گردون و فکر کن من نیستم

ولی من اینجا خواهم موند چون تو تمام چیزی هستی که من دارم

(قسمت همخوانی)

من احساسی که قبلاٌ داشتم رو دیگه ندارم

پشتت رو به من نکن

من نادیده گرفته نمیشم

زمان این آسیب رو درمان نمیکنه

پشتت رو به من نکن

من نادیده گرفته نمیشم

این منم، در حالی که یه ذره امنیت ندارم

در حالی که دلسردم

چون تو متوجه نمیشی

من هر کاری بتونم انجام میدم

ولی بعضی مواقع هیچ احساسی بوجود نمیارم

این منم، چیزی که توهیچ وقت نمیخوای بگی

ولی من هیچ وقت شک نکردم

به نظر میرسه مهم نیست من چی کار میکنم

من نمیتونم تو رو قانع کنم

برای یک بار فقط به حرفام گوش کن

پس من، بیخیال نگاه کردنت شدم

پشتت رو مثله همیشه به من کن

صورتت رو بر گردون و فکر کن من نیستم

ولی من اینجا خواهم موند چون تو تمام چیزی هستی که من دارم

(قسمت همخوانی)

نه، بهم گوش بده، همین الآن

تو به حرف من گوش میکنی، چه دوست داشته باشی چه نه

همین الآن، بهم گوش بده

تو به حرف من گوش میکنی، چه دوست داشته باشی چه نه

همین الآن!

من احساسی که قبلاٌ داشتم رو دیگه ندارم

پشتت رو به من نکن

من نادیده گرفته نمیشم

(من نمیتونم احساس کنم)

پشتت رو به من نکن

من نادیده گرفته نمیشم

(زمان درمان نمیکنه)

پشتت رو به من نکن

من نادیده گرفته نمیشم