Slipped Away [Persian translation]

نــه نه ... نه نه نه ... نه نــه

دلم برات تنگ شده ، خیلی بد تنگ شده

من فراموشت نکردم،این خیلی ناراحت کنندس

امیودوارم صدام رو بشنوی

من این رو خوب بخاطر میارم

اونروزی که رفتی

روزی بود که فهمیدم دیگه نمیتونم مثه همیشه باشم

ا...وه

نــه نه ... نه نه نه ... نه نــه

نیومدم نزدیک تا بوست کنم

با دستام خدافظی کردم

امیدوارم بتونم دوباره ببینمت

میدونم نمیتونم

ا ا ... وه

امیدوارم بتونی صدام رو بشنوی بخاطر اینکه من بخوبی بیه یاد میارم که

اونروزی که رفتی

روزی بود که فهمیدم دیگه نمیتونم مثه همیشه باشم

ا...وه

من بیدار شده بودم

نمیخوای بیدار شی ؟

همش ازخودم میپرسم چرا

نمیتونی بفهممش

این الکی نبود

این اتفاق افتاد،تو ازمن گذشتی

حالا تو رفتی،حالا تو رفتی

تو اونجایی ، تو اونجایی

جایی که من نمیتونم تو رو برگردونم

حالا تو رفتی،حالا تو رفتی

تو اونجایی ، تو اونجایی

جایی که تو برنمیگردی

روزی که رفتی

روزی بود فهمیدم دیگه مثه گذشته نمیشه.نــه

روزی که رفتی

روزی بود که فهمیدم دیگه مثه گذشته نمیشه .. ا .. وه

نــه نه ... نه نه نه ... نه نــه

دلم برات تنگ شده