Hurt [Persian translation]

گویی همین دیروز بود چهره ات را می دیدم،

که بمن می گفتی چقدر موجب افتخارت هستم، در حالیکه من از تو دور شدم،

ولی اگر آنچه امروز می دانم آنموقع می دانستم،

آه، آه ...

تو را در آغوشم نگهمیداشتم،

و درد و رنج را دور می کردم،

از هر آنچه انجام داده ای ازت متشکرم،

تمام اشتباهاتت را می بخشم،

برای شنیدن مجدد صدای تو،

از هیچ چیز دریغ نخواهم کرد،

بعضی وقت ها می خواهم صدایت کنم، ولی میدانم

تو دیگر اینجا نیستی،

آه، منو ببخش برای آنچه نمی توانستم انجام بدم و بابت آن تو را تقصیرکار می شمردم و با آزرده کردن تو خودم را آزرده کردم،

برخی روزها از درون احساس شکست می کنم، ولی به آن صحه نمی گذارم،

برخی اوقات می خواهم خود را پنهان سازم "زیرا دلتنگ تو می شوم"، آه، وای ...

میتونی بهم بگی آیا من اشتباه می کردم؟

میتونی بهم کمک کنی این را بفهمم؟

آیا من در چشمانت بی ارزشم؟

آیا آنچه هستم باعث فخر و مباهات تو است؟

برای پیدا کردن یک فرصت دیگر،

از انجام هیچ کاری دریغ نمی کنم،

تا بتوانم به درون چشمهایت نگاه کرده تا تو را در حال نگاه کردن خود ببینم،

آه، منو ببخش برای آنچه نمی توانستم انجام بدم و بابت آن تو را مقصر می شمردم و بدین نحو خودم را آزرده ساختم، آه، آه، آه ...

اگر فقط یک روز دیگر تو را داشتم،

بهت می گفتم که از زمانیکه دور شدی چقدر دلم برایت تنگ شده،

آه، مخاطره آمیز،

و خیلی خارج از رواله،

که برای برگرداندن زمان به عقب تلاش کرد.