چنان غمی نسبت به من تو دلت به وجود آوردی
که کل دنیا هم بیاد نمی تونه از دلت دربیاره
تو این دل تاریکی خیلی وقته که آتیش در آغوشمه
اگه آدم ته یه دره باشه طلوع خورشیدو میبینه؟
آه عشق زخمی من، عشق سیاه بخت من
نمی تونستم روزی رو که تو رو ازم دزدید، از زندگیم پاک کنم؟
آه عشق زخمی من، عشق سیاه بخت من
نمی تونستم تو رو تا آخر عمر لای پنبه نگه دارمو و دوستت داشته باشم؟
فکر کردی خیلی آسونه تو رو از دلم بیرون بیارم؟
جوری عاشقت شدم که تا عمر دارم سوختم
تو این دل تاریکی خیلی وقته که آتیش در آغوشمه
اگه آدم ته یه دره باشه طلوع خورشیدو میبینه؟
آه عشق زخمی من، عشق سیاه بخت من
نمی تونستم روزی رو که تو رو ازم دزدید، از زندگیم پاک کنم؟
آه عشق زخمی من، عشق سیاه بخت من
نمی تونستم تو رو تا آخر عمر لای پنبه نگه دارمو و دوستت داشته باشم؟