نفسي أقوله [Nefsi Aollo] [Persian translation]

دلم میخواد بهش بگم چی بودم قبل از او

و برای چی منتظرش موندم

تصویری زیبا اما ناقص بودم

که با چشمان او کامل شد

تمام عمرم در ترس زندگی میکردم

در شرایط مختلف

قصه ی ناقصی بودم که نیاز داشت تا کامل بشه

یا کلمه ای که یک حرف ناقص داشت

دلم میخواد باز بهش چی بگم؟

که مدت ها قبل از او چی بودم

گلی پزمرده بودم اما در نزدیکی او

قبل از موعدش شکفته شد

دلم میخواد بهش بگم

دلم میخواد در رویای او بمیرم و بیرون نیام

دلم میخواد بهش بگم

وقتی اسمشو میبرم آرام میشم

دلم میخواد بهش بگم

عشقی بود که سال ها باهاش زندگی میکردم

و الان دارم باهاش تجربه میکنم

حال من در غیاب او

همچون کودک گمشده ایست

که از آغوش مادرش دور شده باشد

و زندگی را فراموش کرده باشد

حال من در غیاب او

همچون کسی است که از هجوم درد ها ترسیده باشد

و در رنج هایش غرق شده باشد

و راه نجاتی را نمیبیند

دلم میخواد بهش بگم

که قبل از این که نزدیک من باشه چی بود

رویای ناقصی بودم

که در بین دستانش کامل شد

دلم میخواد بهش بگم

شب های دنیا به من برگشته

دلم میخواد بهش بگم

شمع و شادی را به من هدیه داده

دلم میخواد بهش بگم

میخوام در آغوشش دفن بشم و غم هامو فراموش کنم

وقتی به نزدش میرم