باد که آب را نوازید
رودی در آب ز یادگاران جوشید
رؤیایی ز آرامش
جوی در آن کلید هر پرسش
در عمق آب هست اسیر
صدها پاسخ و تنها یک مسیر
بنما از آوایش خلق
نه به افراط که شوی غرق!
آری؛ خوانَد بر آن که شنواست
لبریز از سحر، آواز وصل
لیک گر بخوانْد، تویی بس دلیر
خواهی گشت دگرگون چون فصل
باد که آب را نوازید
صدای مادر چنین به گوش رسید:
«بیا خانه، عزیز من
گم کردی خویش؛ عیان شد اصل!»