Ojalá pudiera borrarte [Persian translation]

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی رد خود را پاک کنی از رویاهایم

و بتوانی رد خود را به تمامی محو کنی

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و بتوانم تو را غرق حوضچه ای کنم

پر از گلهای رز و عشق

آرزومندم دست تقدیربگذارد و به دست فراموشی بسپارم حتی نام تو را

غرق دریایش کنم

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و لبخند تابستانگونه ات

بتواند از ذهنم زدوده شود

بازگرد دلبندم

بازگرد به کنارم

بازگرد دلبندم

بازگشتی نیست ، بازگشتی نیست ، بازگشتی نیست ، نیست

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی رد خود را پاک کنی برای همیشه از زندگی ام

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی رد خود را پاک کنی از شب ها و روزهایم

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی محو و ناپدید شوی از رویاهایم ، زندگی من

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت

نه ، نه حتی در رویاهایم

چگونه می توانم ازذهن خود پاک کنم طعم بوسه هایت را ، زندگی من

که هستند نقشکوبی بر روی پوست من

می خواهم یک بار و برای همیشه ، اکنون بیرونت کنم

و وجود خود پاک کنم تو را

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و باران خیسم کند در میان بازوانت

چونانکه هرگز به تو نیندیشم

یا که معجزی رخ دهد یا چیزی دیگر اتفاق افتد

که مرا بسوی تو رساند

بازگرد دلبندم

بازگرد به کنارم

اما نه نه نه نه ، بازگرد دلبندم

بازگشتی نیست ، بازگشتی نیست ، بازگشتی نیست ، نیست

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی رد خود را پاک کنی برای همیشه از زندگی ام

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی رد خود را پاک کنی از شب ها و روزهایم

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت

آرزومندم دست تقدیر بگذارد و تو بتوانی محو و ناپدید شوی از رویاهایم ، زندگی من

و بیش از این برایم اشک نریزی

و آرزومندم دست تقدیر بگذارد و باران خیسم کند در میان بازوانت

چونانکه هرگز دگرباره نبینمت ، نه

نه حتی در رویاهایم

چونانکه از بازایستی از گریستن و باریدن

رویاهایم ، رویاهایم ، آه رویاهایم