Imperfect [Persian translation]

بعضی چیز ها بهتره فراموش شده بمانند

ما آنها را در مکانهایی دفن میکنیم که

واقعا فقط خودمان ار آنها دیدن میکنیم

آه تو یک نسخه ی متفاوت از بقیه هستی

آه آنها هیچوقت به تو نمیگویند چکار کنی

وقتی تمام چیزهایی که میبینی از بین رفته است

چه مفهومی در همه چیز هست وقتی چیزی که میگویند غلطه؟

آه چی میخواهی بشنوی؟

آیا میدونی چند بار

من خودمو تیکه پاره کردم به خواطر اینکه اینجا نیستی؟

آه چرا میخواهی بدونی؟

آیا این باعث میشه احساس سرزندگی کنی؟!

باید میمردم تا تو رو فراموش کنم

متوقفم کن...من خودم را در حال باور کردن یافتم

یک داستان بازنویسی میشه، پس یک ناسزا دوباره میتواند گفته شود

آه و تو کاملا ناقص هستی

آه آنها هیچوقت به تو نمیگویند چکار کنی

وقتی تمام چیرهایی که داری دروغه

چه مفهومی در همه چیز هست؟ این فقط یه خداحافظی دیگر است

آه چی میخواهی بشنوی؟

آیا میدونی چند بار

من خودمو تیکه پاره کردم به خواطر اینکه اینجا نیستی؟

آه چرا میخواهی بدونی؟

آیا این باعث میشه احساس سرزندگی کنی؟!

باید میمردم تا بلاخره تو را فراموش کنم

آه چی میخواهی بشنوی؟

آیا میدونی چند بار

من خودمو تیکه پاره کردم به خواطر اینکه اینجا نیستی؟

آه چرا میخواهی بدونی؟

آیا این باعث میشه احساس سرزندگی کنی؟!

باید میمردم تا بلاخره تو را فراموش کنم