من رو تا پیچ رودخونه زمین بزن
من رو تا آخر مبارزه زمین بزن
زهر روی پوستم رو پاک کن
نشونم بده که چطور دوباره کامل بشم
من رو روی بالهای نقره ای به پرواز در بیار
ورای سیاهی,جایی که زنهای افسونگر و خوش صدا آواز میخونند
من رو توی برافروختگی یه نواختر گرم کن
و من رو توی رویایی که اون پایینه بنداز
چون من فقط یه شکستگی از
این قلعه ی شیشه ای هستم
به سختی میشه چیزی پیدا کرد تا تو ببینیش
تا تو ببینیش
من رو توی یه رویای کورکننده به خونه بیار
از توی رازهایی که تا به حال دیدم
ماتم روی پوستم رو پاک کن
نشونم بده که چطور دوباره کامل بشم
چون من فقط یه شکستگی از
این قلعه ی شیشه ای هستم
به سختی میشه چیزی پیدا کرد تا تو ببینیش
تا تو ببینیش
چون من فقط یه شکستگی از
این قلعه ی شیشه ای هستم
به سختی میشه چیز دیگه ای رو پیدا کرد که من باید باشم
چون من فقط یه شکستگی از
این قلعه ی شیشه ای هستم
به سختی میشه چیزی پیدا کرد تا تو ببینیش
تا تو ببینیش