Забирай рай [Zabiray ray] [Persian translation]

من نمیدانم چگونه باید زندگی کنم، اگر تو بری

نمیدانم چگونه باید به روزهای خوب اعتقاد پیدا کنم

چیزی را باید حل کنم، فقط دروغ بین ما وجود دارد

به نظر میاد باهمیم و بهنظر میاد تنهاییم

من به خودم بدون تو بودن رو یاد میدم

بدون غم خوردن الکی و خودم رو گول زدن

بردار این آسمان رو، بردار بهشت رو

بردار این خورشید رو، من میدونم چجوری قوی باشم

فقط تو باید بدونی، وقتی تو به من خداحافظ میگی

این آسمان مثل چشم های من آبی نخواهد بود

این خورشید منفجر خواهد شد، مثل تکه شیشه هایی پراکنده خواهد شد

و حتی پرنده ها خاموش خواهند شد(آواز نخواهند خواند)

برای من با تو بودن سخت است، بدون تو بودن سخت است

وقت آن استکه جدا شویم و مطمئن باشیم که کامل این کار انجام می شود(اصطلاح)

فکرمیکردم خوش شانسم، ولی متاسفانه...

زمان ترک کردن تو رسیده است

میخواهم برای همیشه این احساس را فراموش کنم

ولی رفتن هم هنر است

بردار این آسمان رو، بردار بهشت رو

بردار این خورشید رو، من میدونم چجوری قوی باشم

فقط تو باید بدونی، وقتی تو به من خداحافظ میگی

این آسمان مثل چشم های من آبی نخواهد بود

این خورشید منفجر خواهد شد، مثل تکه شیشه هایی پراکنده خواهد شد

و حتی پرنده ها خاموش خواهند شد(آواز نخواهند خواند)

بردار!

بردار این آسمان رو، بردار بهشت رو

بردار این خورشید رو، من میدونم چجوری قوی باشم

فقط تو باید بدونی، وقتی تو به من خداحافظ میگی

این آسمان مثل چشم های من آبی نخواهد بود

این خورشید منفجر خواهد شد، مثل تکه شیشه هایی پراکنده خواهد شد

و حتی پرنده ها خاموش خواهند شد(آواز نخواهند خواند)