اگر در اين راهرو قدم بزنم، امشب
خيلي ساكته
بنابراين به آرومي در تاريكي قدم ميزنم
و بهت زنگ ميزنم
شماره هاي قديمي ات رو دور بريز
و بزار زنگ خونه ات بصدا دربياد
تا زماني كه تو رو، اي روح، بيدار كنم
بزار در راهروي تو قدم بزنه
اينقدر ساكت نيست
گيرنده ات رو بلرزون
سريع از روي كابل بدو
شماره ام رو دنبال كن
بروي دستانم بلرز
شعله روي لباس شبمه
زنگ تلفنه
فكر ميكنم ديشب
داشتي دور من ميچرخيدي
نميتونم اين قهوه رو بنوشم
تا زماني كه تو رو توي كمدم بگذارم
بزار به من شليك كنه
بزار بهم بگه دور باشم
ميتونم از زمزمه اش بفهمم
تو اونقدرهام قوي نيستي