با اشکهای در چشمانتان
بدون هیچ لذتی
با دستان برافراشته به دعا
در تنهایی و تاریکی
همه شب و همه سال
عابدوار ناله می کنید
و رستگاریتان را طلب می نمایید
من سکوت نهفته در ضجه هایتان را شنیدم
من دردتان را تا اعماق روحم
احساس کردم
و اینکه هراستان چه سان تخریبگر است!
بگذار این دوبیتی روی لبانم را از شما بگویم
و از شما بخواهم که هرگز از مبارزه تان برای آزادی
بازنایستید
آزادیِ عاشق شدن و احساس
ِآزادی برای حق انتخاب
راهی که می خواهید برای زندگیتان برگزینید
شما بر زمینی هستید که در آن
ریشه ها می رویند
وقتی شما گریه می کنید گلها گریه می کنند
و باد، مکث می کند
شما رود نیستید که روان باشید
شما امواجید
که وقتی دریا طوفانی می شود
اسکله را درهم می شکنند
ای شما، تمام زنان:
مادر، دختر و خواهر
در تمام جهان
از هر تبار و مذهبی
!خاموش نمانید
!چشمانتان را نبندید
هرگز از آرزو و جنگیدن برای
!آزادیتان دست نکشید
آزادیِ عاشق شدن و احساس
ِآزادی برای حق انتخاب
راهی که می خواهید برای زندگیتان برگزینید