گاهی حقیقت خیلی تلخه
عمیقا تلخ
که ما باید همه چیزو از اول درست کنیم
از سیبی که برای گناه بود
از گوشت و استخوان بدن درون شعله های آتش
دروغه که نجات یافته
حقیقت فقط یک باره
اما با این وجود ما دروغ میگوییم برای عشق و برای بار ها
خیلی اوقات دروغ مانند حقیقته
چیزی نامطمئن که ما بهش باور نداریم
گاهی حقیقت زیباست
گاهی درست بودن خوبه
اما تنها یک حقیقت است که باقی میماند
ز شعله های آتش درون مقبره ها
از سایه های ساده تا (نقاشی های) پیکاسو
دروغ خوبه
اما مانند حقیقت که فقط یک بار است
این درسته که ما همه چیزو به طور سیستماتیک انکار میکنیم
اما حقیقت های مهمی وجود دارند که ما در برابرشان ساکت میشویم و منتظر میمانیم
چندین بار نهایت تلاشمو کردم اما در نهایت دروغ پیروز شد
اما این واقعیتی است که کورکورانه بهش اعتقاد داشتم
که در نهایت بهش مشکوک میشم
مگه ماه چقدر پشت ابر میمونه ؟
نهایت دروغ ناامیدی کامله
دروغ در درون حقیقت غرق میشه