و جاده عروس من می شود
همه چیز را کنده ام به غیر از... غرور
پس خودم را به او می سپارم(جاده)ء
و او مرا راضی می کند
هر آن چه که می خواهم به من می دهد
و با غبار در گلویم خواهش می کنم
تمام دانسته هایم را حفظ می کنم
برای بازی که اسیرش هستم
ولگرد سرگردان
سیاری خانه به دوش
هر اسمی که می خواهی رویم بگذار
...
اما من وقتم را هر جایی(همه جا) می گذرانم
آزادم که افکارم را همه جا عنوان کنم
و هر جایی از نو ساخته شوم
هر جا که پرسه بزنم
هر جا که سرم را می گذارم(می خوابم) خانه ی من است
و زمین تخت(حکم رانی) من می شود
با نا شناخته ها جور می شوم
زیر ستاره های سرگردان بزرگ شده ام
با خودم...ولی تنها نبودم
از هیچ کس(چیزی) نخواستم
روابطم با نظم جدا شده اند
هرچه کمتر بهتر !ء
در (این) جاده ی فرسوده حکم رانی می کنم
ولگرد سرگردان
سیاری خانه به دوش
هر اسمی که می خواهی رویم بگذار
...
اما من وقتم را هر جایی(همه جا) می گذرانم
آزادم که افکارم را همه جا عنوان کنم
و هر جایی از نو ساخته شوم
هر جا که پرسه بزنم
هر جا که سرم را می گذارم(می خوابم) خانه ی من است
اما من وقتم را هر جایی(همه جا) می گذرانم
آزادم که افکارم را همه جا عنوان کنم
ویافته هایم را با خود همه جا می برم
هر جا که پرسه بزنم
هر جا که سرم را می گذارم(می خوابم) خانه ی من است
روی سنگ قبرم حک شده
نشانم(بدنم)هست اما خودم هنوز پرسه می زنم
هر جایی که(بتوانم)پرسه بزنم