آتش ات هنوز خاموش نشده است
و من نمی توانم كسی را دوست داشته باشم
آیا پیوند خوردن من به تو آشكار نیست؟
نمی توانم دلیلش را بفهمم
تنها توای كه در ذهنم هستی
خواسته ای را كه از تو دارم
به هیچكس نمی توانم بگویم
بدون خستگی و پرسشی تو را دوست خواهم داشت
بی آلایش من
آیا اجازه می دهی
قلبم توسط تو تسخیر شود؟
بدون هیچ توقف و خستگی ای
تو را هر آن چشم انتظار خواهم بود
آیا اجازه می دهی تا چند رشته از موهایت درون خانه ام بیفتد؟
{من به هیچ چیز برای به یاد تو افتادن نیاز ندارم{ضد مفهوم بالا}
در واقع ترانه سرا تونسته از یك عبارت دو مفهوم متضاد نشون بده!
روی صورتم چین و چروك هایی دارم
به جای موهایم پوست سفیدم روی سرم هست
آیا هنوز هم تك و تنها خوابیدن های من بر همه كس برملا می شود؟