Fire Bomb [Persian translation]

شلیک اسلحه یه سوراخ توی باک گذاشت،گازوئیل می ریزه

آتیش داره دنبالم میاد و اون هم دنبالمه

خدا کنه به اینجا نرسه قبل از اینکه من به جایی که دارم می رم برسم

برسم به جایی که دارم می رم، ماسکمو در بیارم که نفس بکشم

تو باید بخشی از یه شاهکار بوده باشی

مایع ترمزها آخرین چیزیه که ترک می کنه

چیزی که هست اینه که

جایی که من دارم می رم به ترمز هام نیازی ندارم

نمی تونم صبر کنم تا صورتت رو ببینم

وقتی شیشه جلوت شکسته می شه

و من از وسط اون شکسته عبور می کنم

عاشقا باید راه رو پاک کنن

چون همه چیز آماده است که منفجر بشه

می خوام تو رو توی آتیش بندازم پس لازم نیست تنهایی بسوزم

بعد تو ، بعدش تو خواهی فهمید من از کجا اومدم

نارنجک

نارنجک

به نظر خنکه ولی بچه ، می دونی که نباید باشه

تراژدی موج کوتاه آهن ماست

سوختنشو می بینم ،قشنگه و آبی

وقتی دقیقا وسطشی احساس پشیمونی می کنی،این نیمه ی دیگه ی منه

من انجامش ندادم،تو کبریتو برام زدی

حالا عزیزم ما داریم از این انفجار پرواز می کنیم

موضوع اینه

جایی که ما داریم می ریم به هیچ ترمزی نیاز نداریم

نمی تونم صبر کنم که صورتتو ببینم

وقتی شیشه جلوت شکسته

و من از بین اون شیشه شکسته عبور می کنم

عاشقا باید راه رو پاک کنن

چون همه چیز آماده است که منفجر بشه

می خوام تو رو توی آتیش بندازم پس لازم نیست تنهایی بسوزم

بعد تو ، بعدش تو خواهی فهمید من از کجا اومدم

نارنجک

نارنجک

عزیزم،ما داشتیم می کشتیمشون

نمی تونستن توی میلیون درجه گرما دووم بیارن

ما متهم بودیم

در حالی که ما دنیایی رو سوزوندیم که اسمش پلیس بود

آتش نشانی،آمبولانس

تو به من گفتی دیوونه چون باور داشتم که

تنها حرکت برای من و تو

اینه که آتیش بگیریم

عاشقا باید راه رو پاک کنن

چون همه چیز آماده است که منفجر بشه

می خوام تو رو توی آتیش بندازم پس لازم نیست تنهایی بسوزم

بعد تو ، بعدش تو خواهی فهمید من از کجا اومدم

نارنجک

نارنجک