current location : Lyricf.com
/
Songs
Saadi Shirazi lyrics
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] lyrics
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [English translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [English translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [Greek translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [Russian translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [Russian translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
G450. بگذار تا بگرییم [Bogzar Ta Begeryam] [Tajik translation]
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران هر کو شراب فراقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران با ساربان بگویید احو...
غزل ۴۳۷- بگذار تا مقابل ِ روی تو بگذریم [G437- ‌Begzaar Taa Moghabele Roye To Begzariim]
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت ِ شوقت نیاوریم رویْ اَر به روی ِ ما نکن...
غزل ۴۳۷- بگذار تا مقابل ِ روی تو بگذریم [G437- ‌Begzaar Taa Moghabele Roye To Begzariim] [English translation]
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت ِ شوقت نیاوریم رویْ اَر به روی ِ ما نکن...
غزل ۴۳۷- بگذار تا مقابل ِ روی تو بگذریم [G437- ‌Begzaar Taa Moghabele Roye To Begzariim] [Greek translation]
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوق است در جدایی و جور است در نظر هم جور به که طاقت ِ شوقت نیاوریم رویْ اَر به روی ِ ما نکن...
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم [Goftim eshgh rā be saboori davā konim] lyrics
دانی که چون همی‌گذرانیم روزگار روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم [Goftim eshgh rā be saboori davā konim] [English translation]
دانی که چون همی‌گذرانیم روزگار روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است
Saadi Shirazi - G 401. یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم [yek ruz be sheydaayi dar zolfe to aavizam]
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم بس توبه و پرهیزم ...
G 401. یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم [yek ruz be sheydaayi dar zolfe to aavizam] [Tajik translation]
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم بس توبه و پرهیزم ...
Ghet01.متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح [mata hallat be shiraz ya nasime sobh] lyrics
متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح خذالکتاب و بلغ سلامی الاحباب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
Ghet01.متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح [mata hallat be shiraz ya nasime sobh] [Russian translation]
متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح خذالکتاب و بلغ سلامی الاحباب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
Ghet01.متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح [mata hallat be shiraz ya nasime sobh] [Tajik translation]
متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح خذالکتاب و بلغ سلامی الاحباب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
Ghet01.متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح [mata hallat be shiraz ya nasime sobh] [Transliteration]
متی حللت به شیراز یا نسیم الصبح خذالکتاب و بلغ سلامی الاحباب اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست همی کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب
M01. به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را [be vasel khod davaiee kon dele divaneye maa ra] lyrics
به وصل خود دوایی کن دل دیوانهٔ ما را ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد نبایست...
M02. تا به دست آورم آن دلبر پردستان را [ta be dast avaram an delbare pordastan ra] lyrics
می‌ندانم چکنم چاره من این دستان را تا به دست آورم آن دلبر پردستان را او به شمشیر جفا خون دلم می‌ریزد تابه خون دل من رنگ کند دستان را من بیچاره تهیدستم...
1 2 3 4 5
Artists
Copyright 2023-2024 - www.lyricf.com All Rights Reserved